لغت ۷ از درس ۱۵ کتاب ۵۰۴
……………………………..
Casual / ‘kæʒjʊəl /
Happening by chance; not planned or expected; not calling attention to itself
- As the villain* stole the money from the blind man, he walked away in a casual manner.
- The bartender made a casual remark about the brawl* in the backroom.
- Following a casual meeting on the street, the bachelor* renewed his friendship with the widow.
تصادفا رخ می دهد، برنامه ریزی نشده یا غیر منتظره، توجه را به خود جلب نمی کند.
- وقتی آن تبهکار پول های مرد نابینا را ربود، با حالت بی تفاوتی از او دور شد.
- پیاله دار درباره ی درگیری در اتاق پشتی با بی تفاوتی اظهار نظر کرد.
- به دنبال دیداری اتفاقی در خیابان، مرد مجرد دوستی اش با آن زن بیوه را تجدید کرد.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ ۱: کج + وال(وال کج شده) = طی یه اتفاق غیر منتظره همه وال های دنیا کنار ساحل کج شدن و دارن می میرن.