لغت چهارم از درس ۱۴ کتاب ۵۰۴
…………………………
Brutal / ‘bruːtl /
Coarse and savage; like a brute; cruel
- Dozens of employees* quit the job because the boss was brutal to them.
- The brutal track coach persisted* in making the team work out all morning under the hot sun.
- Swearing to catch the murderer, the detectives revealed* that it had been an unusually brutal, violent* crime.
خشن و وحشی، مثل جانور، بیرحم
- ده ها کارمند دست از کار کشیدند، زیرا رئیسشان بی رحم بود.
- مربی بی رحم تیم دومیدانی اصرار داشت که افراد تیم تمام مدت صبح را زیر آفتاب سوزان تمرین کنند.
- کارآگاهان که قسم خوردند قاتل را دستگیر کنند، فاش کردند که جنایت بسیار بیرحمانه و خشونت آمیز بوده است.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: درسته که پدرخوندت ظالم و بی رحم هست ولی تو به روت نیار.
کدینگ۲: اون آدم خشن و وحشی هست می بینی خودش رو با همه باروت ها آتیش زد.