لغت ١١ درس ١٨ کتاب ۵٠۴
………………………………….
Lubricate / ‘luːbrɪkeɪt /
make (machinery) smooth and easy to work by putting on oil, grease, or a similar substance
- The bulky* wheels of a railroad train must be lubricated each week.
- A large quantity* of grease is needed to lubricate an airplane engine.
- When an engine is lubricated, it works much better..
با قراردادن روغن، گریس و مواد مشابه، کار با ماشین آلات را راحت و هموار کردن، روغن کاری کردن
الف) چرخهای بزرگ قطار، باید هر هفته روغن کاری شوند.
ب) برای روغن کاری موتور یک هواپیما مقدار زیادی گریس لازم است.
ج) وقتی که یک ساعت مچی روغن کاری شود، دقیق تر کار می کند.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: لعاب کاری روی کتری را باید روغن کاریش کرد.