لغت ۳ درس ۱۹ کتاب ۵۰۴
…………………………….
Uneasy / ʌnˈiːzi /
Restless; disturbed; anxious
- Mrs. Spinner was uneasy about letting her son play in the vicinity* of the railroad tracks.
- The treasurer was uneasy about the company’s budget.*
- Arnold felt uneasy about the meeting even though he tried to act in a casual* manner.
بیقرار، آشفته، نگران
الف) خانم «اسپینر» دلواپس بود از اینکه اجازه دهد پسرش در کنار خطوط راه آهن بازی کند.
ب) خرانه دار نگران بودجه ی شرکت بود.
ج) گرچه «آرنولد» سعی می کرد عادی برخورد کند، اما درباره ی جلسه احساسی نگرانی می کرد.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: به آنزیمهات سلام برسون، بگو نگران من نباشن.
کدینگ۲: ی آویزی خریدم، ولی هی نگرانشم که ندزدنش.
کدینگ۳: Easy که معنیش میشه “آسون و راحت”، متضادشم که میشه “ناراحت و نگران” در زبان انگلیسی ی پیشوند منفی ساز میگیره میشه Uneasy