
Idiom #183
اصطلاح ۱۸۳:
دندان روی جگر گذاشتن
Bite the bullet
اصطلاح “دندان روی جگر گذاشتن” در زبان فارسی دارای معانی زیر است:
- تحمل شرایط سخت برای رسیدن به موفقیت
- صبر در گرفتاری و بلا
- صبر غیر قابل تحمل
- انجام کاری ناخوشایند برای رسیدن به هدفی مشخص
- تحمل سختی ها به منظور تغییر شرایط ناشی از آن
اگر بتوانید تصویری ذهنی از این اصطلاح برای خود درست کنید، یعنی در ذهن خود چنین تجسم کنید که با دندانتان جگر را گرفته اید و یا آن را روی جگرتان قرار دهید، احتمالا بسیار حس ناخوشایند و ناراحت کننده ای به شما دست می دهد که دقیقا همین حس می تواند بیانگر معنا و مفهوم این اصطلاح باشد. به عبارت دیگر اگر کسی بتواند چنین کار دشوار و ناخواسته ای را انجام دهد، یعنی تن به سختی و مشقت بسیار زیادی داده است. معنای این اصطلاح همین تحمل چنین کار ناخوشایندی می تواند باشد، اما نگاه به هدف شما از انجام این کار، می تواند تحمل آن را برایتان ممکن سازد.
همانطور که در بالا مشاهده می کنید از عبارت “Bite the bullet” برای بیان این اصطلاح در زبان انگلیسی استفاده می کنیم که در آن “bite” که به معنی ” گاز گرفتن” و یا “گزیدن” است و ” bullet” به معنی “فشنگ” و یا “گلوله تفنگ” می باشد. معنای ظاهری و تحت الفظی این عبارت “گلوله را گاز گرفتن” است، اما معنای عمقی و اصلی این عبارت اصطلاحی در زبان انگلیسی همان معنا و مفهومی است که در زبان فارسی برای آن وجود دارد.
اختلافی که بین این دو اصطلاح در دو زبان وجود دارد این است که در زبان فارسی مفهوم این اصطلاح را با فعل “دندان گذاشتن” بیان می کنیم ولی در زبان انگلیسی از فعل “bite” که به معنی ” گاز گرفتن” و یا “گزیدن” است استفاده می شود. نکته دیگر اینکه در زبان فارسی دندان روی جگر گذاشته می شود در حالیکه در زبان انگلیسی گلوله گاز گرفته می شود.
برای روشن شدن بیشتر معنا و مفهوم این اصطلاح به بیان توضیحات بکار رفته برای آن در فرهنگ لغات معتبر انگلیسی به همراه چند مثال مربوطه می پردازیم:
Bite the bullet:
British: to face up to (pain, trouble, etc) with fortitude; be stoical
American: to confront a painful situation with fortitude or stoicism
Decide to do something difficult or unpleasant that one has been putting off or hesitating over.
To force yourself to do something difficult or unpleasant that you have been avoiding doing.
to force oneself to perform a painful, difficult task or to endure an unpleasant situation.
به زور خود را مجبور کردن برای انجام یک کار دردناک و دشوار، و یا تحمل یک وضعیت ناخوشایند.
مثال:
According to the decisions which the manager has taken already, he has no choice except to bite the bullet.
با توجه به تصمیماتی که مدیر قبلا گرفته است، او هیچ چاره ای جز دندان روی جگر گذاشتن ندارد (او باید تصمیمات جدید مدیر را تحمل کند).
You should bite the bullet during examinations, and after that you can do anything.
شما باید در طول امتحان دندان روی جگر بگذاری و بعد از آن میتوانید هر کاری را انجام دهید.
We have no other way except to bite the bullet during the football match, while we were under a severe pressure from the host team.
ما در حین مسابقه فوتبال و در حالی که تحت فشار شدید تیم میزبان قرار گرفتیم هیچ راهی جز دندان روی جگر گذاشتن نداشتینم.
We’ll just have to bite the bullet and bear our new boss.
ما فقط باید دندان روی جگر بگذاریم و رئیس جدیدمان را تحمل کنیم.
You are the director so you have to bite the bullet as everything is going to be OK.
باتوجه به اینکه شما مدیر هستید، بنابراین باید دندان روی جگر بگذارید، زیرا همه چیز خوب خواهد شد.
I hate going to the dentist but I have to bite the bullet, as I have no other way for my toothache.
من از رفتن به دندانپزشک متنفرم، اما چون من هیچ راه دیگری برای درد دندانم ندارم پس باید دندان روی جگر بگذارم (و آنرا تحمل کنم).
برای دیدن سایر اصطلاحات و لیست پست های مرتبط، اینجا را کلیک کنید
برای دیدن پست های مربوط به ضرب المثل های انگلیسی، اینجا را کلیک کند