لغت ۹ درس ۳۵ کتاب ۵۰۴
Soar: / sɔː / Verb
Fly upward or at a great height; aspire, fly at a great height, glide; fly upward, ascend; increase, rise, wing, climb; take off, take flight, plane, float, drift, wheel, hover, escalate, shoot up, spiral; informal go through the roof, skyrocket
- We watched the soaring eagle skim* over the mountain peak.
- An ordinary man cannot comprehend* such soaring ambition.
- The senator’s hopes for victory soared after his television appearance.
(فعل) به بالا یا در ارتفاع زیاد پرواز کردن، اوج گرفتن، بلند پروازى کردن ، بلند پرواز کردن ، بالا رفتن ، بالغ شدن بر ، صعود کردن ، بالاروى
الف) ما عقاب اوج گرفته ای را دیدیم که برفراز قله ی کوه پرواز می کرد.
ب) انسان عادی نمی تواند چنین بلند پروازی فزاینده ای را درک کند.
ج) امیدهای سناتور برای پیروزی، بعد از حضورش در تلویزیون افزایش یافت.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Eagle : عقاب ، شاهین
- Mountain : کوه ، (بصورت جمع) کوهستان ، کوهستانى
- Peak : نقطه ماکزیمم ، راس ، منتها درجه ، حداکثر ، فرق سر ، به قله رسیدن ، به نقطه اوج رسیدن ، قله
- Comprehend : دریافتن ، درک کردن ، فهمیدن ، فرا گرفتن
- Ambition : بلند همتى ، جاه طلبى ، آرزو ، جاه طلب بودن
- Appearance: ظهور ، پیدایش ، ظاهر ، نمایش ، نمود ، سیما ، منظر
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: آدما وقتی به اوج می رسند باید صور بدن.
کدینگ۲: بعضی از انواع دایناسورها می توانستند پرواز کنند و در هوا اوج بگیرند.
لغت ۱۰ درس ۳۵ کتاب ۵۰۴
Subsequent: / ˈsʌbsɪkw(ə)nt / Adjective
Later; following; coming after, succeeding, following, ensuing, happening after, future, coming, to come, next.
- Subsequent events* proved that Sloan was right.
- Further explanations will be presented in subsequent lectures.*
- Though the enemy forces resisted* at first, they subsequently learned that their efforts were in vain.*
(صفت) بعدی، متعاقب، آنچه که بعدا می آید، پیروى ، پسایند ، پسین ، لاحق ، مابعد ، دیرتر
الف) حوادث بعدی ثابت کرد که حق با «اسلوان » است.
ب) توضیحات بیشتر در سخنرانی های بعدی ارائه خواهد شد.
ج) اگر چه نیروهای دشمن ابتدا مقاومت کردند، اما بعداً متوجه شدند که تلاش هایشان بیهوده است.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Event : حادثه ، واقعه ، رویداد ، اتفاق ، پیشامد ، سرگذشت
- Explanation : توضیح ، تعریف ، بیان ، شرح ، تعبیر ، تفسیر
- Lecture : کنفرانس ، درس ، سخنرانى کردن ، خطابه گفتن ، نطق کردن
- Though : به هرحال ، باوجود آن ، به هرجهت ، اگرچه ، گرچه ، هرچند، با اینکه ، باوجوداینکه ، ولو ، ولى
- Resist: مقاومت کردن ، پایدارى کردن ، ایستادگى کردن ، استقامت کردن ، مانع شدن ، مخالفت کردن با
- Vain: عبث ، بی فایده ، باطل ، پوچ ، ناچیز ، جزئى ، تهى ، خودبین ، مغرورانه ، بطور بیهوده
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: صاحب سکو ، باید مسئول آنچه که بعدا رخ می دهد باشد.
کدینگ ۲: صاحب سگ “ونت” پسرشه (پسر آقای ونت) که هر روز بعد از مدرسه به سگش غذا میده.
……………………………………………………………………………………………………