لغت ١ و ٢ درس ۲۷ کتاب ۵۰۴

Despite – آموزش لغات کتاب ۵٠۴ – English Vocabulary – کدینگ لغات ۵٠۴
Despite – آموزش لغات کتاب ۵٠۴ – English Vocabulary – کدینگ لغات ۵٠۴

لغت ۱ درس ۲۶ کتاب ۵۰۴

Despite / dɪˈspʌɪt / Preposition – Verb

In spite of, notwithstanding, regardless of, in the face of, for all, even with

  1. The player continued in the game despite his injuries.
  2. Despite being shy, Ted signed up to audition on American Idol.
  3. We won the game by a shutout despite the fact that our team got only three hits.

 

(حرف اضافه – فعل) با وجود اینکه، علیرغم، با وجود ، بااینکه

 

الف) بازیکن با وجود جراحاتش به بازی ادامه داد.

ب) « تد» علیرغم خجالتی بودن، مبارزه خوبی را ارائه کرد.

ج) با اینکه تیم ما فقط سه ضربه داشت، بازی را بدون از دست دادن امتیاز برنده شدیم.

 

یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:

  • Injury: زخم ، اذیت ، تخطى، تجاوز ، خسارت ، جراحت ، آسیب ، صدمه
  • Shy: خجالتى ، کمرو ، رموک ، ترسو ، مواظب ، ازمایش ، پرتاب ، رم کردن ، پرت کردن ، ازجا پریدن
  • sign up: ثبت نام ، استخدام
  • Audition: شنوایى ، قدرت استماع ، استماع ، آزمایش هنرپیشه ، سامعه، تست هنرپیشگی
  • American Idol: برنامه تلویزیونی در ایالات متحده برای استعداد یابی هنری و سوپر استارها
  • Shutout: بازی ورزشی که در آن یک تیم هیچ امتیازی بدست نمی آورد.
  • Hit: ضربه به توپ یا حریف، اصابت گلوله ، اصابت تیر تصادف ، ضربه زدن به دشمن ، خوردن گلوله به هدف ، ضربت ، تصادف ، موفقیت ، نمایش یافیلم پرمشترى ، خوردن به ، اصابت کردن به هدف زدن

 

کدها و رمزهای یادگیری این لغت:

کدینگ۱: با وجود اینکه روی دیس پایت را گذاشتی مادربزرگ اعدامت نکرد.

کدینگ۲: علیرغم اینکه یه دیس پای مرغ خورده هنوز گرسنشه.

 

Disrupt – آموزش لغات کتاب ۵٠۴ – English Vocabulary – کدینگ لغات ۵٠۴
Disrupt – آموزش لغات کتاب ۵٠۴ – English Vocabulary – کدینگ لغات ۵٠۴

لغت ۲ درس ۲۷ کتاب ۵۰۴

Disrupt / dɪsˈrʌpt / Verb

Upset; cause to break down, disturb, interrupt; divide

  1. Pam’s clowning disrupted the class every day.
  2. The storm disrupted the telephone lines throughout the area.
  3. The collapse* of the government disrupted the services we took for granted, such as mail delivery.

 

(فعل) از هم گسیختن ، بهم زدن قوا ، منقطع کردن ، درهم گسیختن، مختل کردن

 

الف) دلقک بازی «پام» هر روز کلاس را به هم می زد.

ب) طوفان خطوط تلفن سراسر منطقه را مختل کرد.

ج) فروپاشی دولت خدماتی مانند تحویل مرسولات را مختل کرد.

 

یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:

  • Clowning: دلقک بازی، مسخرگى ، مسخره بازی
  • Storm: کولاک ، توفان ، تغییر ناگهانى هوا ، توفانى شدن ، باحمله گرفتن ، یورش آوردن
  • Collapse: فروریختگى ، فروپاشى ، فروریختن ، متلاشى شدن ، دچار سقوط واضمحلال شدن ، غش کردن ، آوار
  • Delivery: تحویل کالا ، دادن ، تحویل ، رهایى ، فراغت از زایمان ، تسلیم

 

کدها و رمزهای یادگیری این لغت:

کدینگ۱: برای به هم زدن عروسی باید دیس را پرت کرد سمت داماد.

کدینگ۲: دیس را پتو خورد واسه همین خوابم رو مختل کرد.

……………………………………………………

برای دیدن پست های مرتبط و مطالعه سایر لغات کتاب ۵۰۴ به همراه کدینگ و توضیحات مربوطه، اینجا را کلیک کنید

……………………………………………………

اشتراک گذاری این پست در تلگرام

About Ahmad Osmani

Ahmad Osmani
I am Ahmad Osmani, an English teacher, and translator. I have more than 15 years of experience. I have been the administrator and writer of the website since its creation. I have studied Translation Studies and English Language. I love learning and teaching different languages. My main profession is writing and translating and sometime I teach English in my free time.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

*