لغت ١١ و ١٢ درس ۲۴ کتاب ۵۰۴

Neutral – آموزش لغات کتاب ۵٠۴ – English Vocabulary – کدینگ لغات ۵٠۴
Neutral – آموزش لغات کتاب ۵٠۴ – English Vocabulary – کدینگ لغات ۵٠۴

لغت ١١ درس ۲۴ کتاب ۵۰۴

Neutral / ˈnjuːtr(ə)l / Noun & Adjective

On neither side of a quarrel or war, impartial, without bias; lacking definition

  1. It is logical* to remain neutral in a violent* argument between spouses.*
  2. Switzerland was a neutral country in World War II.
  3. Adolph did not reject* the idea but remained neutral about it.

 

(اسم & صفت) خنثی ، بى اثر ، بى طرف ، بدون جانبدارى ، بیرنگ ، نادر گیر

 

الف) عاقلانه است که در مشاجره ی شدید بین زن و شوهرها، بی طرف بمانیم.

ب) کشور سوئیس در جنگ جهانی دوم کشوری بی طرف بود.

ج) «آدولف » پیشنهاد را رد نکرد ولی نسبت به آن بی طرف ماند.

 

یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:

  • Logical: منطقى ، استدلالى
  • Remain: اقامت کردن ، ماندن، باقیماندن
  • Violent: جابرانه ، تند ، سخت ، شدید ، جابر ، قاهرانه ، خشونت ، خشن
  • Spouse: زن یا شوهر ، زوج ، زوجه
  • Reject: پس زدن ، عقب زدن دشمن ، رد کردن ، نپذیرفتن

 

کدها و رمزهای یادگیری این لغت:

کدینگ۱: نه چرا فکر می کنی برق خنثی هست اگه جرات داری بهش دست بزن.

کدینگ۲: نه فیلم چارلی چاپلین بی طرف بود و نه لورل و هاردی.

 

Trifle – آموزش لغات کتاب ۵٠۴ – English Vocabulary – کدینگ لغات ۵٠۴
Trifle – آموزش لغات کتاب ۵٠۴ – English Vocabulary – کدینگ لغات ۵٠۴

لغت ۱۲ درس ۲۴ کتاب ۵۰۴

Trifle / ˈtrʌɪf(ə)l / Noun & Verb

A small amount; little bit; something of little value, amuse oneself, toy, play, waste time, idle

  1. I ate a trifle for dinner rather than a vast* meal.
  2. Walter spends only a trifle of his time in studying French.
  3. At our meetings Alex always raises trifling objections to any new plan.

 

(اسم & فعل) مقدار کم، کمی، چیز کم ارزشی، چیز جزیى ، ناچیز ، ناقابل ، کم بها ، بازیچه قرار دادن ، سرسرى گرفتن

 

الف) به جای غذایی مفصلی، غذای مختصری خوردم.

ب) « والتر » تنها مدت کمی از وقتش را صرف مطالعه ی زبان فرانسه می کند.

ج) «آلکس » در جلسات ما در مورد هر طرح جدیدی مخالفت کمی ابراز می کند.

 

یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:

  • Vast: پهناور ، وسیع ، بزرگ ، زیاد ، عظیم ، بیکران
  • Meal: غذا ، خوراکى ، شام یا نهار ، وعده غذایی
  • Raise: بالابردن ، زیاد کردن ، ترقى دادن ، برپا داشتن ، بنا کردن ، تحریک کردن ، افزایش ، بالا بردن ، بالا کشیدن
  • Objection: ایراد ، اعتراض ، مخالفت ، استدلال مخالف

 

کدها و رمزهای یادگیری این لغت:

کدینگ۱: توی تهران آدم خیلی کم توی ترافیک می مونه.

کدینگ۲: برج ایفل از آثار کم ارزش تاریخی هست.

……………………………………………………

برای دیدن پست های مرتبط و مطالعه سایر لغات کتاب ۵۰۴ به همراه کدینگ و توضیحات مربوطه، اینجا را کلیک کنید

……………………………………………………

اشتراک گذاری این پست در تلگرام

About Ahmad Osmani

Ahmad Osmani
I am Ahmad Osmani, an English teacher, and translator. I have more than 15 years of experience. I have been the administrator and writer of the website since its creation. I have studied Translation Studies and English Language. I love learning and teaching different languages. My main profession is writing and translating and sometime I teach English in my free time.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

*