لغت نهم از درس ۱۲ کتاب ۵۰۴
……………………………………..
Urgent / ‘ɜrdʒənt /’ɜːd- /
Demanding immediate action or attention; important
- An urgent telephone call was made to the company’s treasurer.
- The principal called an urgent meeting to solve the school’s numerous* problems.
- When he heard the urgent cry for help, the lifeguard did not hesitate.*
اقدام با توجه فوری را می طلبد، مهم، فوری
- صندوقدار شرکت یک تماس ضروری داشت.
- مدیر برای حل مشکلات متعدد مدرسه، نشستی اضطراری ترتیب داد.
- هنگامیکه نجات غریق فریاد اضطراری برای کمک را شنید، تعلل نکرد.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱ :گلی که آرژانتین تو جام جهانی به ایران زد یه گل مهم و ضروری بود .
کدینگ۲ :کارای اورژانسی مهم و ضروری هستن و فوری باید انجام بشن.