Idiom #174
اصطلاح ۱۷۴:
چوپان دروغگو
To cry wolf
“چوپان دروغگو” در زبان و ادبیات فارسی یکی از رایجترین اصطلاحات کاربردی است که همه مردم حتی کودکان نیز نه تنها با مفهوم آن آشنا هستند بلکه به صورت خیلی کاربردی نیز آن را استفاده می کنند. داستان مربوط به آن را که از کتاب های درسی دوران دبستان همه به یاد دارند و با توجه به اینکه این داستان در سنین پائین برای کودکان تعریف و آموزش داده می شود، همه کودکان نیز آن را به خوبی یاد گرفته و استفاده می کنند.
اصطلاح “چوپان دروغگو” برای فرد دروغگویی استفاده می شود که به این صفت نکوهیده عادت گرفته و به خاطر همین عادت بد کسی به او باور و اعتماد ندارد.
در زبان انگلیسی نیز اصطلاحی با همین مضمون و با همان پیشینه داستانی و تاریخی وجود دارد که می توان گفت به همان اندازه ای که معادل آن در زبان فارسی کاربردی است، در زبان انگلیسی نیز رواج و کاربرد آن را به روشنی می توان دید. عبارت اصطلاحی معادل چوپان دروغگو در زبان انگلیسی را به صورت “to cry wolf” استفاده می کنند. تفاوتی که بین این مفهوم در زبان فارسی و انگلیسی دیده می شود، این است که در زبان انگلیسی این مفهوم را به صورت فعل و به معنی “دروغگو بودن” یا “دروغگویی کردن” یا “دروغ گفتن با همان شیوه داستن چوپان دروغگو” بیان می کنند.
حال با بیان معانی به کار رفته برای این اصطلاح در چندین فرهنگ لغت معتبر زبان انگلیسی و ذکر چندین مثال از آن، معنا و کاربرد آن را به صورت روشنتری بیان می کنیم.
to cry wolf:
To ask for help when you do not need it.
وقتی که نیازی به کمک ندارید، درخواست کمک کنید.
Call for help when it is not needed, with the effect that one is not believed when one really does need help.
درخواست کمک از طرف فرد هنگامی که نیاز به کمک نباشد، ولی به نحوی که به دروغ نشان دهد که او واقعا نیاز به کمک دارد.
Cambridge:
To keep asking for help when you do not need it, with the result that people think you do not need help when you really need it.
درخواست مکرر کمک از دیگران در زمانی که نیازی به کمک نداشته باشی و در نتیجه مردم در زمانی که واقعا نیاز به کمک دارید کمکی به شما نمی کنند زیرا فکر می کنند که دوباره نیازی به کمک ندارید.
The free dictionary:
To cry or complain about something when nothing is really wrong.
گریه یا شکایت کردن در مورد چیزی که واقعا هیچ وقت مشکلی نداشته باشد.
Collins dictionary:
To give a false alarm.
دادن هشدار دروغین

مثال:
Maybe if the media didn’t cry wolf all the time, they would have been believed.
اگر رسانه ها همیشه (مانند چوپان دروغگو) دروغگویی نمی کردند، مورد اعتماد قرار می گرفتند.
He was accused of being a crying wolf.
او به چوپان دروغگو بودن متهم شد.
If you cry wolf too often, people never trust you.
اگر چوپان دروغگو باشی، مردم هرگز به تو اعتماد نمی کنند.
They are just crying wolf again. No attention.
آنها مانند چوپان دروغگو فقط دروغ می گویند. توجهی به آنها نکن.
There is no need to cry wolf too often, while no one will come.
زمانی که هیچ کس به کمک نیاید نیازی به چوپان دروغگو بودن نیست.
We all know that there are no witches in your bedroom, so there is no need to cry wolf.
همه ما می دانیم که در اتاق خواب تو هیچ جادوگری وجود ندارد، بنابراین نیازی به چوپان دروغگو بودن نیست.
برای دیدن سایر اصطلاحات و لیست پست های مرتبط، اینجا را کلیک کنید
برای دیدن پست های مربوط به ضرب المثل های انگلیسی، اینجا را کلیک کند