
لغت ۳ درس ۳۶ کتاب ۵۰۴
Scorch: / skɔːtʃ / Verb & Noun
Burn slightly; dry up; criticize sharply, dry or parch with intense heat; be burned slightly; be dried or parched; criticize severely; travel at excessive speed (Slang)
- The hot iron scorched the tablecloth.
- Farmers reported that their wheat was being scorched by the fierce* rays of the sun.
- Mr. Regan gave the class a scorching lecture* on proper behavior in the cafeteria.
(فعل & اسم) سوزاندن ملایم، خشکاندن، شدیداً انتقاد کردن، بطور سطحى سوختن ، تاول زدن ، سوزاندن ، بودادن ، سوختگى ، تاول
الف) اتوی داغ، رومیزی را سوزاند.
ب ) کشاورزان گزارش دادند که گندم هایشان بخاطر اشعه های شدید خورشید، خشک شده است.
ج) اقای “ریگان” سخنرانی انتقاد آمیزی در مورد رقتار شایسته در کافه تریا ارائه داد.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Iron : اطو ، اتو کردن ، اتو زدن ، آهن پوش کردن
- Tablecloth : سفره ، رومیزى
- Wheat : گندم
- Fierce : ژیان ، درنده ، شرزه ، حریص ، سبع ، تندخو ، خشم آلود
- Ray : شعاع ، پرتو ، روشنایى ، اشعه تابشى ، برق زدن ، درخشیدن ، تشعشع داشتن
- Lecture : کنفرانس ، درس ، سخنرانى کردن ، خطابه گفتن ، نطق کردن
- Proper : درست ، مخصوص ، صحیح ، شایسته ، چنانکه شاید وباید ، مناسب ، مربوط ، بجا ، بموقع ، مطبوع
- Cafeteria : رستوران، رستورانى که مشتری ها براى خودشان غذا می برند، رستوران سلف سرویس، کافه
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: گروهی که رئیس جمهور را اسکورت می کرد تمام گیاهان منطقه را سوزاند و خشک کرد.
کدینگ ۲: بازیکن تیم اسکواش مدرسه، آنقدر زیر آفتاب تمرین کرده بود که تمام پوست بدنش زیر آفتاب سوخته بود.

لغت ۴ درس ۳۶ کتاب ۵۰۴
Tempest: / ˈtɛmpɪst / Noun
Violent* storm with much wind; a violent disturbance, storm, wind, gale, hurricane; tornado, whirlwind, cyclone, typhoon
- The tempest drove the ship on the rocks.
- Following the weather report of the approaching* tempest, we were prompted* to seek immediate shelter.
- When Mr. Couche saw that a tempest was brewing over the issue, he hastily* called a meeting.
(اسم) طوفان خشن با باد زیاد، اغتشاش و آشفتگی خشونت آمیز، تندباد ، تندى ، جوش وخروش ، هیجان ، توفان ایجاد کردن ، توفانى شدن
الف) توفان، کشتی را به سمت سخره ها حرکت داد.
ب) به دنبال گزارش هواشناسی در مورد نزدیک شدن توفان، بر آن شدیم تا در جستجوی پناهگاهی فوری باشیم.
ج) وقتی آقای “کوچ” متوجه شد که بر سر موضوع اغتشاشی در حال وقوع است، شتابزده جلسه ای تشکیل داد.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Rock : تکان دادن ، جنبیدن ، تکان نوسانى دادن ، جنباندن ، نوسان کردن ، تخته سنگ یا صخره ، سنگ خاره ، صخره ، جنبش ، تکان
- Approach : رسیدن، مسیر فرود ، رویکرد ، برخورد ، شیوه ، برداشت ، نزدیک شدن ، نزدیک آمدن ، معبر ، مشى
- Prompt : اعلان ، فورى ، بی درنگ ، سریع کردن ، به فعالیت واداشتن ، برانگیختن ، سریع ، عاجل ، آماده ، چالاک
- Immediate : بى درنگ ، فورى ، بلافاصله ، بلا واسطه ، پهلویى ، آنى ، ضرورى
- Shelter : پناهنده شدن ، پناه گرفتن ، سرپناه ، حفاظ ، پناه بردن ، پناه دادن ، جان پناه ، پناهگاه ، جان پناه ، حمایت ، محافظت کردن ، پناه دادن
- Brew : بوسیله جوشاندن وتخمیر آبجوساختن ، دم کردن ، سرشتن ، آمیختن ، اختلاط
- Issue : صادر کردن ، موضوع دعوى ، توزیع کردن ، صدور ، مسئله ، برآمد ، پىامد ، نشریه ، فرستادن ، بیرون آمدن ، خارج شدن ، صادر شدن ، ناشى شدن ، انتشار دادن ، رواج دادن ، نژاد ، نوع ، عمل ، کردار ، اولاد ، نتیجه بحث ، موضوع ، شماره
- Hastily : شتابان ، باشتاب ، باعجله
- Call a meeting: جلسه تشکیل دادن
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: تیم پستانداران از تیم خزندگان جوش و خروش بیشتری دارد.
کدینگ۲: تیم پسته مثل توفان همه تیم ها رو در هم کوبید و قهرمان شد.
کدینگ۲: یکی از دوستام که خیلی هم آدم خشنی بود، همیشه تم صفحه گوشیش، تم پسته بود.
……………………………………………………………………………………………………