لغت ۳ درس ۳۲ کتاب ۵۰۴
Diminish: / dɪˈmɪnɪʃ / verb
Make or become smaller in size, amount or importance, reduce; become smaller, lessen, decline, reduce, subside, die down, abate, dwindle, fade, slacken off, moderate, let up, ebb, wane, recede, die away/out, peter out
- The excessive* heat diminished as the sun went down.
- Our diminishing supply of food was carefully wrapped and placed with the baggage.*
- The latest news from the battlefront confirms* the report of diminishing military activity.
(فعل) کمتر کردن یا کمتر شدن از نظر اندازه، مقدار یا اهمیت – کم شدن ، نقصان یافتن ، تقلیل یافتن
الف) هنگامیکه خورشید غروب کرد، گرمای بیش از حد کاهش یافت.
ب) ذخیره ی روبه کاهش غذا، به دقت بسته بندی و در بین اثاثیه قرار داده شد.
ج) آخرین اخبار از میدان جنگ، گزارش فعالیت نظامی رو به کاهش را تصدیق می کند.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Excessive: زیاد ، فراوان ، مفرط ، بیش ازاندازه
- Heat: حرارت دادن ، گرم شدن ، داغ شدن ، ذوب ، شارژ ، گرما ، گرمى ، حرارت ، تندى ، خشم ، عصبانیت ، اشتیاق
- go down: غروب کردن ، غرق شدن ، روى کاغذ آمدن ، پایین رفتن
- Supply: تدارک دیدن ، تحویل دادن ، تدارکات ، ذخیره ، اماده کردن ، فراورده ، تهیه کردن ، رساندن ، آذوقه ، منبع
- Wrap: پیچیدن ، قنداق کردن ، پوشانیدن ، لفافه دار کردن ، پنهان کردن ، بسته بندى کردن ، پتو ، خفا ، پنهانسازى
- Baggage: بار و بنه مسافر ، چمدان ، بارسفر
- Battlefront: خط مقدم جنگ، جبهه جنگ
- Confirm: ابرام کردن ، تائید کردن ، مسجل کردن ، تسجیل ، تایید کردن ، تصدیق کردن ، تثبیت کردن
- Military: نظامى ، سربازى ، نظام ، جنگى ، ارتش ، ارتشى
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: این کوه دامنش از بقیه کوه های اطراف کمتر است.
کدینگ۲: دِ مَنِشِ مردم ایران کی میگه که کم شده و کاهش یافته.
لغت ۴ درس ۳۲ کتاب ۵۰۴
Maximum: / ˈmaksɪməm / adjective & noun & adverb
Greatest amount; greatest possible, greatest, most, utmost, highest capacity, most possible; height, peak, limit, biggest, largest, top, extremity
- Chris acknowledged* that the maximum he had ever walked in one day was fifteen miles.
- We would like to exhibit* this rare* collection to the maximum number of visitors.
- The committee anticipated* the maximum attendance of the first day of the performance.
(صفت & اسم & قید) بیشترین مقدار، بیشترین مقدار ممکن، ماکزیمم ، بیشترین ، بیشین ، بزرگترین وبالاترین رقم ، منتهى درجه ، بزرگترین ، بالاترین ، ماکسیمم ، بیشینه ، حداکثر
الف) «کریس » اذعان کرد که بیشترین مقداری که تا بحال ظرف یک روز پیاده روی کرده است، پانزده مایل بوده است.
ب) ما دوست داریم که این مجموعه ی بی نظیر را برای بیشترین تعداد بازدید کننده به نمایش بگذاریم.
ج) کمیته بیشترین تعداد بازدیدکننده را در روز نخست اجراء پیش بینی کرد.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Acknowledge: تایید کردن ، اعلام وصول کردن ، قدردانى کردن ، اعتراف کردن ، تصدیق کردن ، اذعان کردن
- Walk: راه رفتن ، گام زدن ، گردش کردن ، پیاده رفتن ، گردش پیاده ، گردشگاه ، پیاده رو
- Exhibit: نمایش دادن ، درمعرض نمایش قراردادن ، ارائه دادن ، ابراز کردن
- Rare: نادر ، کمیاب ، کم ، رقیق ، لطیف ، نیم پخته
- Collection: جمع آورى ، وصول ، گردآورى ، گردآورد ، کلکسیون ، اجتماع ، مجموعه
- Committee: شورا ، هیئت بررسى ، هیئت یا کمیته ، کمیسیون ، مجلس مشاوره
- Anticipate: پیش بینى کردن ، انتظار داشتن ، پیشدستى کردن ، جلوانداختن ، پیش گرفتن بر ، سبقت جستن بر
- Attendance: توجه ، مواظبت ، رسیدگى ، تیمار ، پرستارى ، خدمت ، ملازمت ، حضور ، حضار ، همراهان ، ملتزمین
- Performance: ایفاء ، ساخت ، عملکرد ، سطح کارائى ، اجرا ، نمایش ، کاربرجسته ، شاهکار ، کارایى ، انجام
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: یکی از خودروهایی که بیشترین کلاس رو بین خودروها داشت، ماکزیما بود.
کدینگ ۲: در ریاضی حداکثر را بصورت ماکزیمم و حداقل را به صورت مینیمم بیان می کنند.
……………………………………………………………………………………………………
برای دیدن پست های مرتبط و مطالعه سایر لغات کتاب ۵۰۴ به همراه کدینگ و توضیحات مربوطه، اینجا را کلیک کنید.