لغت ۵ درس ۲۶ کتاب ۵۰۴
Awesome / ˈɔːs(ə)m/ Adjective
Causing or showing great fear, wonder, or respect
- The towering mountains, covered with snow, are an awesome sight.
- Connie had such an awesome amount of work to complete before graduation she doubted* she would have everything ready in time.
- The atom bomb is an awesome achievement for mankind.
( صفت) سهمگین، پرهیبت، با شکوه ، مایه هیبت یا حرمت ، پر از ترس و بیم ، حاکى از ترس ، ناشى از بیم ، وحشت آور ، ترس آور، حیرت انگیز
الف) کوهستانهای سر به فلک کشیده ی پوشیده از برف، منظره ی حیرت انگیزی می باشند.
ب) کارهای ناتمام «کانی » پیش از جشن فارغ التحصیلی بقدری زیاد بود که شک داشت بتواند همه چه را به موقع تمام کند.
ج) بمب اتم برای بشریت دستاورد وحشتناکی است.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Towering: بلند ، سخت ، شدید ، سر به فلک کشیده
- Sight: منظره ، جلوه ، قیافه ، جنبه ، چشم ، قدرت دید ، دیدگاه ، هدف ، دیدن ، دید زدن ، نشان کردن
- Graduation: فارغ التحصیلى ، اخذ درجه ، فارغ التحصیل شدن ، فراغت از تحصیل
- Doubt: شبهه ، گمان ، دودلى ، نامعلومى ، شک داشتن ، تردید کردن
- Achievement: تحصیل ، دست یابى ، انجام ، پیروزى ، کار بزرگ ، موفقیت
- Mankind: نوع انسان ، جنس بشر ، نژاد انسان ، بشریت
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: اوسام (استادم) یه آدم پرهیبتی هست که هیچکی جرات نمی کنه شاگردش بشه.
کدینگ۲: عثمان آدم وحشتناکیه.
کدینگ۳: آسمان وقتی رعد و برق می زنه خیلی وحشتناک میشه.
لغت ۶ درس ۲۶ کتاب ۵۰۴
Guide / ɡʌɪd / Noun – Verb
A person who shows the way; to direct; to manage, instruct; lead, instructor; director; escort; leader; manual, handbook
- Tourists often hire guides.
- The Indian guided the hunters through the forest.
- Use the suggestions in the handbook as a study guide.
(اسم – فعل) کسی که راه را نشان می دهد، هدایت کردن، اداره کردن، ناو راهنما ، غلاف ، راندن ، راهنمایى کردن ، رهبر ، هادى ، کتاب راهنما ، راهنمایى کردن ، تعلیم دادن
الف) توریست ها و گردشگران اغلب راهنما استخدام می کنند.
ب) سرخپوست، شکارچیان را در میان جنگل راهنمایی کرد.
ج) از توصیه های کتاب راهنما به عنوان راهنمای مطالعه استفاده کنید.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Hire: اجیر کردن ، اجاره کردن ، اجاره ، مزد ، اجرت ، کرایه کردن ، اجیرکردن ، استخدام دادن
- Indian: هندوستانى ، وابسته به هندى ها، هندی ، سرخپوست
- Hunter: اسب شکار ، شکارچى ، صیاد ، اسب یا سگ شکارى ، جوینده
- Forest: جنگل ، بیشه ، تبدیل به جنگل کردن ، درختکارى کردن
- Suggestion: نظریه ، اشاره ، تلقین ، اظهار عقیده ، پیشنهاد ، الهام
- Handbook: کتاب دستى ، کتاب راهنما ، رساله
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: آقای گاید همه رو به راه راست هدایت می کند.
کدینگ۲: God توسط قرآن انسان ها را هدایت کرد.
……………………………………………………
برای دیدن پست های مرتبط و مطالعه سایر لغات کتاب ۵۰۴ به همراه کدینگ و توضیحات مربوطه، اینجا را کلیک کنید
……………………………………………………