
لغت ۳ درس ۲۶ کتاب ۵۰۴
Awkward / ˈɔːkwəd / Adjective
Clumsy; not well-suited to use; not easily managed; embarrassing
- Sally is very awkward in speaking to the class but quite relaxed with her own group of friends.
- The handle of this bulky* suitcase has an awkward shape.
- Slow down because this is an awkward corner to turn.
(صفت) خامکار ، زشت ، بى لطافت ، ناشى ، سرهم بند ، غیر استادانه ، دست و پاچلفتی، ثقیل، نامناسب، شرم آور
الف) «سالی » هنگام صحبت با افراد کلاس بسیار دست و پاچلفتی است ولی در جمع دوستان خودش بسیار راحت است.
ب) دسته ی این چمدان بزرگ شکل نامناسبی دارد.
ج) از سرعت خود بکاهید زیرا این گوشه برای پیچیدن ناجور است.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Quite: کاملا ، بکلى ، تماما ، سراسر ، واقعا
- Relaxed: سست ، شل ، راحت ، آرام
- Handle: دسته ، دستگیره ، نگهدارنده
- Bulky: حجیم ، بزرگ ، جسیم
- Suitcase: چمدان
- Slow down: تاخیر کردن ، آهسته ، کند
- Turn: دور زدن ، پیچ مسیر ، تاباندن ، برگرداندن ، پیچاندن ، گشتن ، چرخیدن ، گرداندن
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: آدم های دست و پا چلفتی همیشه آکورد گیتارشون نامناسب هست و یه جورایی ناجور و ناشى گیتار می زنن.
کدینگ۲: رئیس شرکت آدم دست و پا چلفتی هست ولی جنس آک وارد ایران می کنه.
کدینگ۳: مامانم بعد از شکستن آکواریوم گفت ،کارت خیلی شرم آوره.

لغت ۴ درس ۲۶ کتاب ۵۰۴
Venture / ˈvɛntʃə / Noun – Verb
A daring undertaking; an attempt to make money by taking business risks; to dare; to expose to risk , risky undertaking, enterprise whose results are not certain; business undertaking which promises to bring great profit but involves a good deal of risk; amount invested or wagered
- Ulysses was a man who would not reject* any venture, no matter how dangerous.
- John Jacob Astor made his fortune by a lucky venture in animal furs.
- Medics venture their lives to save wounded soldiers.
(اسم – فعل) جرأت کردن، در معرض خطر قرار دادن ، مشارکت ، فعالیت اقتصادى ، ابتکار ، سوداگرى ، تصدى ، جرات ، جسارت ، معامله قمارى ، اقدام بکار مخاطره امیز ، ریسک ، اقدام یا مبادرت کردن به
الف) «اولیسس » مردی بود که هیچ کار مخاطره آمیزی را، هر چند خطرناک، رد نمی کرد.
ب) «ژان ژاکوب آستر» ثروت خود را از طریق یک معامله خوش اقبال در کار پوست حیوانات بدست آورد.
ج) پزشکان جانشان را برای نجات سربازان مجروح به مخاطره می اندازند.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Reject: پس زدن ، عقب زدن دشمن ، رد کردن ، نپذیرفتن
- Matter: موضوع ، امر ، مطلب ، چیز ، مهم بودن ، اهمیت داشتن
- Fortune: بحث واقبال ، طالع ، خوش بختى ، شانس ، مال ، دارایى ، ثروت ، اتفاق افتادن ، مقدرکردن
- Fur: جامه خزدار ، پوستین ، خزدار کردن ، خز دوختن به
- Medic: دوایى ، شفابخش ، دارویى ، طبیب ، پزشک ، پزشکى
- Wounded: جریحه دار ، مجروح ، زخمی
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: وَن چرا تو با رانندگیت بقیه رو در معرض خطر قرار میدی.
کدینگ۲: رانندگی با ماشین پنچر جرات می خواد چون آدم رو در معرض خطر قرار میده.
……………………………………………………
برای دیدن پست های مرتبط و مطالعه سایر لغات کتاب ۵۰۴ به همراه کدینگ و توضیحات مربوطه، اینجا را کلیک کنید
……………………………………………………