لغت ۱۱ درس ۲۶ کتاب ۵۰۴
Respond / rɪˈspɒnd / Verb & Noun
Answer; react, reply
- Greg responded quickly to the question.
- My dog responds to every command I give him.
- Mrs. Cole responded to the medicine so well that she was better in two days.
(اسم & فعل) پاسخ دادن، واکنش نشان دادن ، جواب دادن ، پاسخ
الف) «گرگ » بسرعت به سؤال پاسخ داد.
ب) سگ من به هر فرمانی که به او می دهم ، واکنش نشان می دهد.
ج) خانم «کول » آنقدر خوب در برابر داروها واکنش نشان داد که طی دو روز حالش بهتر شد.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Quickly: بسرعت ، تند
- Command: امر دادن ، فرمان ، دستور دادن ، دستور ، امریه ، فرمایش ، سرکردگى ، فرماندهى ، فرمان دادن ، حکم کردن ، امرکردن ، فرمان
- Medicine: دارو ، دوا ، پزشکى ، علم طب
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: ریسمان در پاسخ دادن به سوزن از خودش واکنش نشان داد.
کدینگ۲: رئیس پا ندارد که بتواند جواب مناسبی در واکنش به شوت کارمندش بدهد.
لغت ۱۲ درس ۲۶ کتاب ۵۰۴
Beckon / ˈbɛk(ə)n / Verb
Signal by a motion of the hand or head; attract
- Jack beckoned to me to follow him.
- The delicious smell of fresh bread beckoned the hungry boy.
- The sea beckons us to adventure.
(فعل) با حرکت دست یا سر علامت دادن، جذب کردن ، اشاره کردن (با سر یا دست) ، با اشاره صدا زدن
الف) «جک » اشاره کرد که دنبالش بروم.
ب) بوی مطبوع نان تازه، پسر گرسنه را به سوی خود جلب کرد.
ج) دریا ما را برای ماجراجویی به سوی خود می کشاند.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Follow: پیروى کردن از ، متابعت کردن ، دنبال کردن ، تعقیب کردن ، فهمیدن
- Delicious: لذیذ ، خوش طعم ، خوشمزه ، گوارا
- Smell: بویایى ، شامه ، عطر ، استشمام ، بوکشى ، بوییدن ، بوکردن ، بودادن ، رایحه داشتن ،
- Fresh: تر وتازه ، خرم ، زنده ، با نشاط ، باروح ، تازه نفس ، تازه کار
- Hungry: گرسنه ، دچار گرسنگى ، حاکى از گرسنگى ، گرسنگى اور ، حریص ، مشتاق
- Adventure: در معرض مخاطره گذاشتن ، دستخوش حوادث کردن ، با تهور مبادرت کردن ، دل بدریا زدن ، خود را به مخاطره انداختن
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: بهت اشاره کردم، با سر یا دستت بای کن از دور.
کدینگ۲: آدم به عشقش باس بگه منو هر چه بیشتر به خودت جذب بکن.
کدینگ۳: بغلت رو باکن تا منو جذب کنه.
……………………………………………………
برای دیدن پست های مرتبط و مطالعه سایر لغات کتاب ۵۰۴ به همراه کدینگ و توضیحات مربوطه، اینجا را کلیک کنید
……………………………………………………