پنج عبارت و اصطلاح کاربردی ۴۹#:
اصطلاحاتی در مورد عشق و دوست داشتن (۲):
……………………………………………
۶٫ Win somebody’s heart
دل کسی را بدست آوردن
e.g.: A: How did you fall in love with your husband?
چطور عاشق شوهرت شدی؟
B: It’s a long story. It took him two years to win my heart.
داستانش طولانی است. دو سال طول کشید تا توانست دل من را بدست بیاورد.
……………………………………………
۷٫ Lose one’s heart to somebody
دل به کسی باختن – دلباخته کسی شدن
e.g.: A: Did it take you long to fall in love with your wife?
خیلی طول کشید تا عاشق زنت شدی؟
B: No. I met her at a family gathering and I lost my heart to her the moment I saw her.
نه. در یک مهمانی خانوادگی با او آشنا شدم و در همان لحظه ای که او را دیدم به او دل باختم.
……………………………………………
۸٫ Have a crush on somebody
عاشق کسی بودن به صورت زودگذر- خاطر خواه کسی شدن
e.g.: A: Did Alice and George get married?
آلیس و جورج با هم ازدواج کردند؟
B: No, They had a crush on each other but they broke up very soon.
نه. خاطر خواه همدیگه بودند ولی خیلی زود از هم جدا شدند.
……………………………………………
۹٫ Be infatuated with somebody
شیفته کسی بودن
(این اصطلاح در مورد کشش و علاقه شدید اما ناپخته و کودکانه به کار میرود)
e.g.: A: Why does Katherine want to marry Robert? He’s too old for her.
چرا کاترین میخواهد با رابرت ازدواج کند؟ رابرت بیش از حد برای او پیر است.
B: Unfortunately, she’s infatuated with him. Robert is rich and he has a very good social status.
متاسفانه او شیفته رابرت شده. رابرت خیلی ثروتمند است و موقعیت اجتماعی خیلی خوبی دارد.