لغت دوم از درس ۱۴ کتاب ۵۰۴
…………………………………..
Rival / ‘raɪvl /
Person who wants and tries to get the same thing as another; one who tries to equal or do better than another
- The boxer devised* an attack that would help him to be victorious* over his young rival.
- Sherry didn’t like to compete* because she always thought her rival would win.
- Seidman and Son decided to migrate* to an area where they would have fewer rivals.
رقیب، حریف
- مشت زن حمله ای را طراحی کرد که به او کمک می کرد بر رقیب جوانش پیروز شود.
- “شری” از رقابت خوشش نمی آمد، زیرا همیشه فکر می کرد که رقیبش برنده خواهد شد.
- “سیدمن” و “سان” تصمیم گرفتند به منطقه ای مهاجرت کنند که رقبای کمتری داشته باشد.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱ :یه روال خوب واسه پیشرفت اینه که آدم جوانمردانه در مقابل حریفش مبارزه کنه.
کدینگ۲ :رایتل واسه ایرانسل شده یه رقیب.