لغت دهم از درس ۱۱ کتاب ۵۰۴
……………………………………
Conflict / ‘kɒnflɪkt /
Direct opposition; disagreement
- Our opinions about the company’s success in the last decade* are in conflict with what the records show.
- There was a noisy conflict over who was the better tennis player.
- The class mediation team was invited to settle the conflict.
مخالف مستقیم، عدم توافق، تضاد
- نظرات ما در مورد موفقیت شرکت در دهه ی گذشته، با آنچه که مدارک نشان می دهد در تضاد است.
- بر سر اینکه چه کسی تنیسور بهتری است کشمکش پر سر و صدایی وجود داشت.
- از گروه میانجیگری کلاس برای فرو نشاندن درگیری دعوت شد.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: اون فیل کتکت میزنه اگه باهاش مخالفت کنی.
کدینگ۲: کنگ فو همش درباره درگیری است.
کدینگ۲: علت همه دعواها و اختلافات، مساله coin (سکه، و پول) است.