لغت ۵ درس ۲۴ کتاب ۵۰۴
Encourage / ɪnˈkʌrɪdʒ/ & /ɛnˈkʌrɪdʒ / Verb
Give courage to; increase the confidence of, support, inspire, give hope
- We encouraged the coach to devise* a plan for beating Jefferson High.
- Some unstable* persons need to be encouraged to find a vocation.*
- A valiant* person rarely* needs to be encouraged.
(فعل) ترغیب کردن ، تشویق کردن ، دلگرم کردن ، تشجیح کردن ، تقویت کردن ، پیش بردن ، پروردن، جرأت دادن به، اعتماد را افزایش دادن
الف) مربی را تشویق کردیم تا برای شکست تیم «جفرسون های » طرحی ابداع کند.
ب) برخی انسانهای بی ثبات لازم است برای یافتن شغلی تشویق شوند.
ج) یک شخصی شجاع بندرت نیاز به تشویق دارد.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Coach: واگن راه آهن ، کالسکه ، مربى ورزش ، عملیات ورزشى را رهبرى کردن ، معلمى کردن
- Devise: تدبیر کردن ، درست کردن ، اختراع کردن ، تعبیه کردن
- Beat: ، کتک زدن ، چوب زدن ، شلاق زدن ، کوبیدن ، درهم کوبیدن ، شکست دادن
- Unstable: نااستوار ، بى ثبات ، بى پایه ، لرزان ، متزلزل ، ناپایا ، ناپایدار
- Vocation: کار ، شغل ، کسب ، صدا ، احضار ، پیشه اى ، حرفه اى
- Valiant: دلاور ، شجاع ، نیرومند ، بهادر ، دلیرانه ، تهمتن
- Rarely: بندرت ، بطور فوق العاده ، با استادى ویژه
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: این کره جنوبی همیشه مردمش رو تشویق می کنه.
کدینگ۲: توی این گاراژ معتادها رو تشویق می کنن که مواد بیشتر بکشن.
کدینگ۳: توی این کرج اگه ورزشکاراش تشویق بشن ایران توی جهان اول میشه.
لغت ۶ درس ۲۴ کتاب ۵۰۴
Consider / kənˈsɪdə / Verb
Think about in order to decide, think over, think about carefully; believe; regard; take into account
- Jon considered whether a comprehensive* report was necessary.
- Do you consider that dress to be a bargain at the wholesale* price?
- The wrestler was always considered to be the underdog* in every match.
(فعل) فکر کردن برای تصمیم گرفتن، ملاحظه کردن، اندیشیدن، رسیدگى کردن (به)، تفکر کردن
الف) «جون » در مورد اینکه آیا گزارش جامعی لازم است یا نه، فکر کرد.
ب) آیا فکر می کنی آن لباس به قیمت عمده فروشی خرید ارزانی است.
ج) کشتی گیر همیشه در همه ی مسابقات بازنده به حساب می آمد.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Comprehensive: جامع ، فرا گیرنده ، وسیع ، محیط ، بسیط
- Bargain: مذاکره ، معامله باصرفه ، معامله شیرین ، چانه زدن در معامله ، سودا ، داد و ستد ، خرید ارزان (با)a ، چانه زدن ، قرارداد معامله بستن
- Wholesale: عمده فروشى ، بطور یکجا ، عمده فروشى کردن
- Wrestler: کشتى گیر
- Underdog: سگ شکست خورده ، توسرى خور
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: نانسی در فکر اینه که مسلمان بشه و می خواد تصمیم بگیره بیاد ایران.
کدینگ۲: اُلیور کان سیزده بدر توی فکر اینه که بیاد ایران.
……………………………………………………
برای دیدن پست های مرتبط و مطالعه سایر لغات کتاب ۵۰۴ به همراه کدینگ و توضیحات مربوطه، اینجا را کلیک کنید
……………………………………………………