لغت نهم از درس ۱۴ کتاب ۵۰۴
…………………………….
Whirling / wɜːlɪŋ /
turning or swinging round and round; spinning
- The space vessel* was whirling around before it landed on earth.
- As they tried to lift the bulky* piano, the movers went whirling across the living room.
- Because Angelo drank too much, he commenced* to feel that everything was whirling around the bar.
به دور خود چرخیدن، چرخانیدن ، چرخش ، چرخیدن
- سفینه ی فضایی قبل از اینکه روی زمین فرود آید، به هر سو چرخید.
- زمانی که عاملان اسباب کشی تلاش کردند پیانوی بزرگ را بلند کنند، از این طرف به آن طرف اطاق نشیمن به چرخیدن درآمدند.
- چون “آنجلو” شراب زیادی نوشیده بود، به تدریج احساس کرد که همه چیز در میخانه دور سرش می چرخد.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: هی داد بزن دارلینگ و دور خودت بچرخ.
کدینگ۲: وای لُنگت و دورت بچرخونش الان از پات می افته آبروت می ره.
کدینگ۳: وای رینگ ماشینت داره دور خودش می چرخه.