Test #6 I’ll come straight to the _____ to buy a new car! (a)angle (b)conclusion (c)end (d)point پاسخ صحیح : گزینه d پاسخ صحیحه؛ “come to the point” اصطلاحیه که معادل فارسیش میشه “به نتیجه ای رسیدن”. معنی دقیق این عبارت در دیکشنری بصورت زیره: Come to the point get to the main issue come to the main essence addressed …
Read More »Tag Archives: زبان
Idiom21
دوستان ی اصطلاح یا بهتر بگیم ی اسلنگ کاربردی آماده کردم براتون. انشالله که مفید باشه براتون: Get off my back: (Slang) stop criticizing me, stop bothering me Example: Stop annoying me, get off my back, I’m doing my best. دست از سرم بردار. انقد منو اذیت نکن، دست از سرم بردار، من دارم نهایت سعیمو میکنم.
Read More »Test59
Test #59 To start_____ it’s losing a lot of oil. (a)at (b)for (c)in (d)with پاسخ صحیح : گزینه dپاسخ صحیحه از میان گزینه های موجود تنها گزینه ای است که با “start” عبارت معناداری تشکیل میده، و معادل کلمه “first” می باشد. معنی جمله: هنگام استارت زدن، بنزین زیادی مصرف میکنه.
Read More »Typical-504-3-1
لغت اول از درس ۳ کتاب ۵۰۴ Typical / ‘tɪpɪkl / Usual; of a kind معمولی The sinister character in the movie wore a typical costume, a dark shirt, loud tie, and tight jacket. شخصیت پلید فیلم، لباسی معمولی، پیراهنی تیره، کراواتی بلند و یک کت تنگ به تن داشت. The horse ran its typical race, a slow start …
Read More »Confusing Words 5
Accept: /əkˈsept/ to take willingly Mr. Deeds accepted the cup of hot tea even without a saucer. Except: /ɪkˈsept/ excluding (preposition) Everyone was disappointed with the party except Jim Accept: پذیرفتن Except: به جز
Read More »Cat Idioms
“گربه” در اصطلاحات انگلیسی در این پست، سه اصطلاح با استفاده از کلمه “گربه” خدمت شما عزیزان آموزش داده میشه: ۱- There isn’t enough room to swing a cat: اتاق یا فضای کوچک که نمی شود در آن تکان خورد، “خونه اش اندازه یک قوطی کبریت، غربال یا لونه موشه” ۲- To let the cat out of the bag: لو …
Read More »Quote45
“The best revenge is massive success.” Frank Sinatra موفقیت بزرگ، بهترین خوشنودی (انتقام) است.
Read More »Confusing Words 4
Accede: /æk’siːd/ to agree or allow Andy Cheaply finally acceded to be the president of the company. Exceed: /ɪk’siːd/ to go beyond, to surpass The amount of alcohol in his blood exceeded the previous record. Accede: راه یافتن، نائل شدن، موافقت کردن Exceed: متجاوز بودن، بالغ شدن بر
Read More »لیست عبارات و اصطلاحات گرامری
در اینجا لیستی از عبارات و اصطلاحات گرامری زبان انگلیسی که برای زبان آموزان، بخصوص دانشجویان زبان باعث پیچیدگی چند برابر گرامر میشه را براتون آماده کردم. امیدوارم که مفید باشه براتون. Nouns (اسم) Noun (اسم) Abstract noun (اسم انتزاعی) Collective noun (اسم جمع) Common noun (اسم عام) Concrete noun (اسم ذات) Countable noun (اسم قابل شمارش) Gerund (وجه مصدری) …
Read More »Dedicated
از “dedicated” برای تقدیم کردن چیزی به کسی استفاده می کنیم. مثال: معنی فارسی جملات انگلیسی این آهنگ تقدیم میشه به شما. This song is dedicated to you. این متن تقدیم میشه به فردی که عاشقش هستم. This text is dedicated to the one I love. و این پستها تقدیم میشن به شما. And these posts are dedicated to …
Read More »