داستان کوتاه خرگوش و موش – The Rabbit and the Mouse

Short Story # 4

The Rabbit and the Mouse

Once upon a time there was a rabbit. He lived on a beautiful, green meadow. Around the meadow there was a big wood. The rabbit read a book on the meadow because he was keen on books. He was the only rabbit around who could read.

He had practiced reading with children. They had told him how nice it was to read books and to hear new stories.

Gradually also the other rabbits wanted to learn reading, so he built a school for rabbits on the meadow next to the wood.

After a while he grew old and faded his eyesight. So he bought rabbit-glasses.

In the rabbit school the rabbit children learnt reading and counting. They also learnt painting and did handicrafts with the rabbits‘ teacher.

One day a mouse came along the school. It wanted to ask a question to the rabbits. It asked whether the rabbits would be able to help it to build a school for mice, since also mice were keen on learning reading and counting. Also the mice wanted to read new stories.

But the rabbit replied:

”You can study with us! You do not need to build a school for mice! “

Then the mouse replied:

“But I am not a rabbit, and this is a school for rabbits. This is not a school for mice. I am a grey mouse and I am much smaller than you.And you are a big, brown rabbit”.

The rabbit said:

“We can study all together in the same school. This will be an animal school for all animals. Here all animals can read, count, paint, and write together. It will be wonderful.

Every animal tells about its own world. You can tell me about your world of mice, and I will tell you about the world of rabbits. And all animals will learn from the others. What do you think? “

“Yes”, the mouse answered, “it is great! I am calling all my mice now. We will build smaller school desks for mice. Since rabbits are much bigger than us“.

خرگوش و موش - Rabbit & Mouse
خرگوش و موش – Rabbit & Mouse

داستان کوتاه ۴

خرگوش و موش

روزی روزگاری خرگوشی بود که در در یک زمین چمنی و علفزار زیبا و سرسبز زندگی می کرد. در اطراف علفزار یک جنگل بزرگ وجود داشت. خرگوش که علاقه زیادی به خواندن کتاب داشت در آن علفزار کتاب می خواند. در آن اطراف او تنهاخرگوشی بود که می توانست کتاب بخواند.

او خواندن کتاب را با کودکان تمرین کرده بود. آنها به او گفته بودند که چقدر خوب است که او می تواند کتاب بخواند و داستان های جدید یاد بگیرد.

به تدریج خرگوش های دیگر نیز خواستند که خواندن کتاب را یاد بگیرند، بنابراین او در آن چمنزار و در نزدیکی جنگل مدرسه ای برای خرگوش ها ساخت.

بعد از مدتی او پیر شد و بینایی اش رو به ضعیف شدن رفت برای خودش عینک خرگوشی خرید.

بچه خرگوش ها، در مدرسه خرگوش ها خواندن و شمردن را یاد گرفتند. آنها همچنین نقاشی و درست کردن کاردستی را به کمک معلم خود یاد گرفتند.

روزی یک موش از کنار مدرسه رد می شد و خواست که از خرگوش ها سوالی بپرسد. موش با توجه به این که موش ها علاقه زیادی به یادگیری خواندن و شمردن دارند پرسید که آیا خرگوش ها می توانند به او کمک کنند تا او نیز مدرسه ای برای موش ها بسازد؟ هر چند که موش ها به یادگیری داستان نیز علاقه داشتند.

اما خرگوش پاسخ داد:

“شما می توانید با ما درس بخوانید! شما لازم نیست برای موش ها مدرسه بسازید!”

سپس موش پاسخ داد:

“اما من که خرگوش نیستم و اینجا مدرسه خرگوش ها است و مدرسه موش ها نیست. من یک موش خاکستری و بسیار کوچکتر از شما هستم در حالی که شما خرگوش قهوه ای بزرگی هستند.”

خرگوش گفت:

ما می توانیم همه با هم در همان مدرسه درس بخوانیم. این مدرسه می تواند مدرسه ای برای همه حیوانات باشد که در آن همه حیوانات می توانند خواندن، شمردن، نقاشی کشیدن، و نوشتن را با هم یاد بگیرند. این فوق العاده خواهد بود.

هر حیوانی می تواند در مورد دنیای خود حرف بزند؛ شما می توانید در مورد دنیای موش ها حرف بزنید و من هم دنیای خرگوش را برای شما تعریف می کنم. با این روش همه حیوانات از همدیگر یاد می گیرند. نظر شما چیست؟

موش جواب داد “بله فکر فوق العاده ای است! من الان همه موش ها را خبر می کنم. با توجه به این که خرگوش ها بسیار بزرگتر از ما هستند، بنابراین ما نیمکت های کوچکتری برای موش ها درست می کنیم.

…………………………………………………………………………………………………

برای دیدن پست های مشابه و یا مطالعه داستان های بیشتر،  اینجا  را کلیک کند.

About Ahmad Osmani

احمد عثمانی هستم، مدرس و مترجم زبان انگلیسی. بیشتر از 12سال سابقه کاری دارم. از همان آغاز راه اندازی سایت، مسئولیت مدیریت و نویسندگی سایت و نیز شبکه های اجتماعی اونو به عهده داشتم. از همان آغاز دوران تحصیل عاشق زبان بودم و پس از تجربه چندین ساله آموزش زبان در آموزشگاه های تهران، بشدت به آموزش آنلاین علاقمند شدم و الان حدود 6 ساله که در این حوزه فعالیت می کنم.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

*