
Idiom #203
اصطلاح ۲۰۳:
توی باغ بودن / توی باغ نبودن
In the picture
تو باغ بودن
Out of the picture
توی باغ نبودن
اصطلاح “تو باغ نبودن” و یا برعکس آن “تو باغ بودن” در زبان فارسی دارای معانی و مفاهیم زیر است:
تو باغ نبودن:
- گیج بودن و چیزی از بحث سر در نیاوردن
- اطلاع نداشتن از بحث مورد نظر
- متوجه نشدن بحث بین دو یا چند نفر
- حواس پرت بودن به چیزی غیر از بحث به نحوی که نتوان در آن بحث اظهار نظر کرد
- نداشتن تخصص مورد نیاز برای شرکت و یا اظهار نظر در یک بحث
- داشتن مشکل در فهم چیزی و یا مباحثه ای
- در جریان کاری نبودن
- از مرحله پرت بودن
البته همه ی معانی فوق را به صورت مثبت برای عبارت مثبت “تو باغ بودن” و یا “در باغ بودن” می توان متصور شد. در این عبارت اصطلاحی “باغ” به معنی بحث مورد نظر و یا همان باغ معنی مورد بحث می باشد و بودن یا نبودن شخص در این باغ به اطلاع داشتن و نداشتن وی از بحث مور نظر بستگی دارد. مثلا دانش آموزی را در نظر بگیرید که در کلاس درس استادش حضور دارد ولی به دلیل اینکه حواس او متوجه درس و بحث استاد نیست همان کسی است که اصطلاحا به او گفته می شود “در باغ نیست”.
وقتی به کسی گفته می شود “در باغ نیست” و یا “تو باغ نیست” منظور این است که آن شخص مورد نظر نمی تواند موضوع را درک کند (به دلیل گیجی، حواس پرتی، عدم تخصص، و یا هر دلیل دیگر) و به دلیل عدم درک موضوع نمی تواند در مباحثه میان دو یا چند نفر دیگر در مورد آن موضوع خاص شرکت و اظهار نظر کند.
اصطلاح مشابه دیگری در این زمینه قبلا خدمت شما ارائه شده که می توانید آن را از اینجا (اصطلاح “از مرحله پرت بودن”) مطالعه کنید، اما در زبان انگلیسی معادل های زیادی برای این اصطلاح وجود دارد که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
Go / run / be off the rails
Put / keep sb in the picture
Be miles away
Be out of depth
In the picture / Out of the picture
از بین معادل های فوق که برای اصطلاح “در باغ نبودن” وجود دارد در اینجا به بحث در مورد معادل آخر آن یعنی عبارت “Out of the picture” و یا “In the picture” می پردازیم. برای درک بهتر معنا و مفهوم این اصطلاح در زبان انگلیسی به توضیحات چند دیکشنری در مورد آن و سپس چندین مثال مرتبط در ادامه آن توجه فرمائید:
Out of the picture:
Cambridge:
- Not important to or not involved in a situation
- unnecessary in a particular situation
- اهمیت نداشتن چیزی و یا درگیر نبودن در یک موضوع
- غیر ضروری در یک موقعیت خاص
Oxford:
No longer involved, irrelevant.
دیگر درگیر نیست، غیر مرتبط.
Collins:
If you say that someone is in the picture, you mean that they are involved in the situation that you are talking about. If you say that they are out of the picture, you mean that they are not involved in the situation.
اگر شما به کسی می گویید که در باغ است به این معنی است که او به شرایط و یا موقعیتی که درمورد آن بحث می کنید ربط دارند. اگر شما به کسی می گویید که در باغ نیست، به این معنی است که او به ماجرا ربطی ندارد و یا در آن درگیر نیست.
The free dictionary:
No longer involved in or relevant to a situation, departed, dead, irrelevant.
دیگر درگیر یا در ارتباط با یک وضعیت دیگر نیست، ترک شده، مرده، غیر مرتبط.
- If someone is out of the picture, they are no longer involved in the situation you are talking about.
- If you are out of the picture for something such as a job or a prize, it is no longer possible that you will get it.
۱- اگر کسی خارج از تصویر باشد (در باغ نباشد)، دیگر به موضوع و یا موقعیتی که در مورد آن صحبت می کنید مرتبط نیست.
اگر شما خارج از تصویر (باغ) چیزی مانند یک شغل یا یک جایزه خارج باشید، دیگر امکان ندارد که به آن دسترسی داشته باشید.
برای درک بیشتر این اصطلاح به چند مثال که در زیر آمده توجه کنید:
برای دیدن سایر اصطلاحات و لیست پست های مرتبط، اینجا را کلیک کنید
برای دیدن پست های مربوط به ضرب المثل های انگلیسی، اینجا را کلیک کند