Idiom #178
اصطلاح ۱۷۸:
مثل اَجَل مُعلق
Out of the blue
A bolt from the blue
Out of a clear (blue) sky
اصطلاح “مثل اجل معلق” در زبان فارسی به معنی “مرگ ناگهانی” و یا “مرگ زودهنگام” می باشد؛ هر انسانی که به دنیا می آید روزی هم از دنیا می رود، و برای بیان نوع مرگ انسان از دو اصطلاح استفاده می شود: “اجل مسمی” و “اجل معلق”.
اجل مسمی اصطلاحا به نوعی مرگ اطلاق می شود که در آن شخص به حالت طبیعی و پس از طی سن معمولی و با مرگ طبیعی از دنیا می رود. “اجل معلق” نیز به نوعی از مرگ اطلاق می شود که در آن شخص بصورت ناگهانی و غیرمنتظره، و به دلیل دچار شدن به سانحه ای دلخراش از دنیا برود.
در زبان انگلیسی این عبارت اصطلاحی را با عبارت “Out of the blue”، “A bolt from the blue”، و یا ” Out of a clear (blue) sky” بیان می کنند و همانند معادل فارسی آن دقیقا زمانی استفاده می شود که کسی به دلیل چیزی که انتظارش را نداشته، شگفت زده شود. البته اختلافی که بین این دو اصطلاح در زبان فارسی و انگلیسی وجود دارد در این است که در زبان فارسی این اصطلاح بیشتر دارای بار معنایی منفی می باشد و بیشتر برای مرگ ناگهانی و یا ظهور ناگهانی کسی یا چیزی در موقعیتی خاص استفاده می شود، در حالیکه در زبان انگلیسی این بار معنایی منفی را ندارد و به هر اتفاق غیر منتظره ای می تواند اشاره داشته باشد.
مثال:
She hasn’t been here since childhood. Then after this long time and completely out of the blue, she called me last night.
او از دوران کودکی در اینجا نبوده است. بعد از این مدت طولانی و کاملا مانند اجل معلق، دیشب با من تماس گرفت.
توجه کنید که واژه “blue” در اینجا که به معنی “رنگ آبی” است به رنگ آبی آسمان اشاره دارد و چنانچه در بالا اشاره شد برای این اصطلاح معادل ” Out of a clear (blue) sky” نیز وجود دارد که در آن به آسمان نیز اشاره شده است. برای روشن شدن بیشتر معنا و مفهوم این اصطلاح به توضیحات دیکشنری های معتبر درباره آن به همراه مثال های مربوطه توجه کنید:
A bolt from the blue
Something that surprises you very much because you were not expecting it to happen
چیزی که شما را بسیار شگفت زده می کند زیرا شما انتظار آن را نداشتید که روی دهد.
Informal- Without warning; unexpectedly.
عبارتی غیر رسمی – بدون هشدار؛ بر خلاف انتظار.
Cambridge:
If something happens out of the blue, it is completely unexpected:
اگر چیزی “مثل اَجَل مُعلق” باشه، کاملا غیر منتظره است
The free dictionary:
Happening suddenly and unexpectedly
If something happens out of the blue, it happens suddenly and you are not expecting it
- from an unexpected or unforeseen source: criticism that came out of the blue.
- at a completely unexpected time: a long-unseen friend who appeared out of the blue.
بصورت ناگهانی و غیر منتظره اتفاق می افتد
اگر چیزی “مثل اَجَل مُعلق” باشه ، بصورت ناگهانی اتفاق می افتد و شما انتظار آن را ندارید
۱- از یک منبع غیر منتظره یا پیش بینی نشده: انتقادی که “مثل اَجَل مُعلق” روی دهد.
۲- در یک زمان کاملا غیر منتظره: مانند ظاهر شدن ناگهانی دوستی که برای مدت زمان طولانی خبری از او نبوده است.
Collins dictionary:
If something happens out of the blue, it happens unexpectedly.
British- Apparently from nowhere; unexpectedly
American – as if from the sky; without being expected or foreseen.
اگر چیزی “مثل اَجَل مُعلق” باشه ، غیر منتظره اتفاق می افتد.
بریتانیایی- ظاهرا از هیچ جا؛ بر خلاف انتظار
آمریکایی – انگار که از آسمان آمده باشد؛ بدون انتظار یا پیش بینی نشده است.
Urban dictionary:
When something happens randomly and unexpected.
وقتی چیزی به طور تصادفی و غیر منتظره اتفاق می افتد.
Macmillan dictionary:
Happening in a way that is sudden and unexpected, and does not seem connected with anything that happened before.
اتفاقی که ناگهانی و غیر منتظره باشد، و به نظر نمی رسد با هیچ چیزی که پیش از این اتفاق افتاده است، ارتباطی داشته باشد.

مثال:
The resignation of the boss came like a bolt from the blue.
استعفای رئیس مثل اَجَل مُعلق (بصورت غیر منتظره) روی داد.
One of them wrote a letter to us out of the blue several years later.
یکی از آنها مثل اَجَل مُعلق (بصورت غیر منتظره) چند سال بعد برای ما نامه نوشت.
One day, out of the blue, she announced that she will leave her country.
یک روز، مثل اَجَل مُعلق (بصورت غیر منتظره)، او اعلام کرد که کشورش را ترک می کند.
One day, completely out of the blue, I got a message from her.
یک روز، مثل اَجَل مُعلق (بصورت غیر منتظره)، من پیامی از او گرفتم.
The attack came out of a clear blue sky.
حمله ، مثل اَجَل مُعلق (بصورت غیر منتظره)، صورت گرفت.
The invasion came out of a clear blue sky and made everyone to feel unsafe.
این تهاجم و اشغال مثل اَجَل مُعلق (بصورت غیر منتظره) صورت گرفت و باعث شد همه احساس ناامنی کنند.
Out of the blue, she kissed me in the party.
او مثل اَجَل مُعلق (بصورت غیر منتظره)، من را در مهمانی بوسید.
The opportunity came out of the blue
این فرصت مثل اَجَل مُعلق (بصورت غیر منتظره)، بدست آمد.
…………………………………………………………………………………………………
برای دیدن سایر اصطلاحات و لیست پست های مرتبط، اینجا را کلیک کنید
برای دیدن پست های مربوط به ضرب المثل های انگلیسی، اینجا را کلیک کند