لغت ۵ درس ۲۷ کتاب ۵۰۴
Exhaust / ɪɡˈzɔːst,ɛɡˈzɔːst / Noun – Verb
Empty completely; use up; tire out, make tired, weaken; drain; empty; use up; emit, eject, overtire, fatigue, weary
- To exhaust the city’s water supply would be a calamity.*
- The long climb to the top of the mountain exhausted our strength.
- If we continue to squander* our money recklessly,* our treasury will soon be exhausted.
(اسم – فعل) کاملا تمام کردن، کاملا استفاده کردن، خسته کردن، تخلیه کردن ، لوله اگزوز ، خروج گاز یا بخار ، تمام شدن انرژى ، اگزوز ، خروج (بخار) ، در رو ، مفر ، تهى کردن ، نیروى چیزى راگرفتن ، خسته کردن ، ازپا درآوردن ، تمام کردن ، با دقت بحث کردن
الف) تمام کردن ذخیره ی آب شهر یک فاجعه است.
ب) صعود طولانی به قله ی کوه قوای ما را تحلیل برد.
ج) اگر پی ملاحظه به خرج کردن پولمان ادامه دهیم سرمایه مان بزودی تمام می شود.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Water Supply: تامین آب، منبع آب
- Calamity: بلا ، بیچارگى ، بدبختى ، مصیبت ، فاجعه
- Climb: بالا کشیدن ، بالارفتن ، صعود کردن ، ترقى کردن ، صعود
- Strength: شدت ، استعداد رزمى ، توان رزمى ، قدرت رزمى ، مقاومت ، نیرو ، زور ، قوت ، قوه ، توانایى ، دوام ، استحکام
- Squander: برباد دادن ، تلف کردن ، ولخرجى ، اسراف
- Reckless: بى پروا ، بى باک ، بى ملاحظه ، بى اعتنا
- Treasury: خزانه دارى ، گنجینه ، گنج ، خزانه ، سرمایه
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: اگه یکی ازت اکس خواست اول ببین اکس های قبلیش رو کامل مصرف کرده یا نه بعد بهش بده.
کدینگ۲: موتور ماشینم اگزاز رو خسته می کنه.
کدینگ۳: دلیل این همه خستگی جوان ها همین قرص اکس هاست که وارد جامعه شده است.
لغت ۶ درس ۲۷ کتاب ۵۰۴
Severity / sɪˈvɛrɪti / Noun
Strictness; harshness; plainness; violence , seriousness; acuteness; difficulty, rigorousness; simplicity, plainness; harshness
- The severity of the teacher was not appreciated by the pupils until they reached the final examinations.
- The severity of the Black Plague can be imagined from the fact that thirty percent of the population* died.
- Rosita complained to the principal about the severity of the punishment that the Student Court gave to her.
(اسم) سخت گیری، خشونت، سادگی ، سختى ، شدت ، دقت
الف) ارزش سخت گیری معلم مشخص نشد تا اینکه دانش آموزان به امتحانات نهایی رسیدند.
ب) شدت طاعون سیاه را می توان از این حقیقت مجسم کرد که سی درصد جمعیت از بین رفتند.
ج) « رزیتا » در مورد شدت تنبیهی که دادگاه دانش آموزی برای او صادر کرد به مدیر شکایت کرد.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Appreciate: قدردانى کردن (از) ، تقدیر کردن ، درک کردن ، احساس کردن ، بربهاى چیزى افزودن، قدر چیزى را دانستن
- Pupil: شاگرد ، دانش آموز ، مردمک چشم ، حدقه
- Reach: دسترسى ، توانایى ، رسیدن به ، نائل شدن به ، حصول ، رسایى
- Examination: بازپرسى ، معاینه کردن ، معالجه کردن ، آزمون ، امتحان ، آزمایش
- Percent: بقرار در صد ، از قرار صدى ، درصد
- Population: جمعیت ، نفوس ، تعداد مردم ، مردم ، سکنه
- Die: مردن ، درگذشتن ، جان دادن ، فوت کردن
- Complain: شکایت کردن ، غرولند کردن ، نالیدن
- Principal: رئیس دانشکده یا دبیرستان ، رئیس موسسه ، اصل ، کارفرما ، موکل ، ارباب ، عمده ، رئیس ، مدیر ، مطلب مهم ، سرمایه اصلى
- Punishment: جزاء ، عقاب ، عقوبت ، کیفر ، قصاص ، مجازات ، تنبیه ، گوشمالى ، سزا
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: این ثروتی که می بینی هزار ملیارد هست با دشواری و سختی به دست آمده است.
کدینگ۲: سَروَر تیم بارسلونا که همون رئال هست به سختی توانست شکستش بدهد.
……………………………………………………
برای دیدن پست های مرتبط و مطالعه سایر لغات کتاب ۵۰۴ به همراه کدینگ و توضیحات مربوطه، اینجا را کلیک کنید
……………………………………………………