لغت ۱۰ از درس ۱۷ کتاب ۵٠۴
……………………………….
Harsh / hɑːʃ /
Rough to the touch, taste, eye, or ear; sharp
- The law is harsh on people who go around menacing* others.
- Looking at his cigarette, Phil realized it was absurd* to inhale such harsh smoke.
- Hazel altered* her tone of voice from a harsh one to a soft tone.
زمخت برای حس لامسه، چشایی، بینایی، یا شنوایی، تند
- قانون در مورد افرادی که پرسه می زنند و دیگران را تهدید می کنند، بسیار خشن است.
- “فیل” در حالیکه به سیگارش نگاه می کرد احساس کرد که استنشاق چنین دود تندی واقعا احمقانه است.
- “هازل” لحن صدایش را از لحنی زمخت به لحنی نرم تغییر داد.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: جوشکاری کارش زمخت و خشن است.
کدینگ۲: اون انگشتره گوهرش زمخت و زبر است.
کدینگ۳: سگی که خشن باشه هاریش بیشتر است.