لغت هشتم از درس ۲ کتاب ۵۰۴
Recline/ rɪ’klaɪn/
Lie down; stretch out; lean back
خوابیدن، دراز کشیدن، لم دادن
Richard likes to recline in front of the television set.
«ریچارد» دوست دارد جلوی تلویزیون دراز بکشد.
After reclining on her right arm for an hour, Maxine found that it had become numb.
بعد از اینکه «ماکسین» یک ساعت روی بازوی راستش لم داد، متوجه شد بازویش بی حس شده است.
My dog’s greatest pleasure is to recline by the warm fireplace.
بزرگترین لذت سگم این است که کنار شومینه ی گرم دراز بکشد.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: توی خدمت یه مافوق داشتیم خیلی باحال بود داد می زد می گفت : آماده ، همه رو یک لاین، دراز بکشید!